امروزه، تعادل بین کار و زندگی مفهومی در حال تحول است اما به‌عبارت ساده، تعادل بین کار و زندگی درباره دستیابی به ترکیبی از کسب‌وکار و زندگی شخصی است که متناسب با شما است. ما همه منحصربه‌فرد هستیم، و اصطلاح «زندگی شخصی» برای هر کدام از ما دارای مفهوم متفاوتی است، که می‌تواند شامل گذراندن وقت با دوستان و خانواده‌تان، استراحت‌کردن، انجام کارهای موردعلاقه، شرکت در برنامه‌ها و دوره‌های شخصی، معنوی یا آموزشی، ورزش‌کردن و مراقبه باشد. حتی می‌تواند شامل کارتان نیز باشد.

تعادل در زندگی یک وضعیت قابل‌درک و حس‌شدنی است: فقط خودتان می‌دانید که چه زمانی زندگی‌تان تعادل دارد و چه زمانی ندارد!

تعادل در زندگی یک مفهوم ذهنی است. شاید دلتان بخواهد بیشتر وقتتان را سرگرم کار باشید و اشکالی ندارد. لزومی ندارد که در مورد صرف وقت در کارتان احساس گناه کنید. تا وقتی که احساس خوشحالی و تعادل کنید، نیازی به تغییر نیست.


تاثیرات تعادل بین کار و زندگی

تحقیقات نشان می‌دهند وقتی که حس می‌کنیم کنترل اوضاع از دستمان خارج شده، بیماری و فرسودگی می‌توانند به‌سرعت در این فضا شکل بگیرند. برای مثال، تحقیقی نشان می‌دهد که عدم موفقیت در دستیابی به تعادل در زندگی منجر به اضطراب بیشتر، غیبت در محل کار و بهره‌وری کمتر در کار می‌شود. در تحقیق دیگری مشخص شده است که تعادلِ کم دلیل اصلی نارضایتی شغلی است.

واضح و مبرهن است که ساعت کاری طولانی می‌تواند اضطراب و استرس را افزایش دهد، که این امر می‌تواند تاثیرات زیادی روی سلامت ما داشته باشد. این تاثیرات عبارتند از:

سردردهای مداوم

فشار خون بالا

بی‌خوابی مداوم

افسردگی بالینی یا مشکلات مدیریت خشم

سیستم ایمنی ضعیف

وقتی به این فکر می‌کنید که دارید وقت و انرژی یک بُعد زندگی‌تان را بیشتر در یک جنبه دیگر زندگی‌تان صرف می‌کنید، می‌تواند احساس گناه، پشیمانی و ناامیدی به شما دست بدهد. این امر می‌تواند تاثیر منفی روی روابط شخصی و اعتماد به نفس شما داشته باشد.1

همان‌طور که با گذشت زمان، مراحل مختلفی از زندگی را پشت سر می‌گذاریم، در زندگی کاری‌مان هم مراحل مختلفی را تجربه می‌کنیم. همان‌طور که در زندگی شخصی‌مان نیازمان به زمان تغییر می‌کنند، در زندگی کاری هم این نیاز متغیر است. وقتی بالاترین تقاضا در یک حیطه با پایین‌ترین تقاضا در حیطه‌ای دیگر به لحاظ مقدار منطبق باشند، تعادل برقرار می‌شود. اما وقتی تقاضا در هر دو حیطه با هم بالا یا با هم پایین باشند، تعادل از میان رفته و ما در هر دو حیطه نارضایتی، استرس، اضطراب، افسردگی و مشکلات زیاد دیگری را تجربه می‌کنیم. این موضوع حاکی از اهمیتِ برقراری تعادل کار و زندگی است.

در سال ۱۹۸۰، دونالد سوپر (Donald Super) نظریه‌ای معرفی کرد که طبق آن، پیشرفت شغلی بر حسبِ مراحل و نقش‌های زندگی توصیف می‌شود. اثر اصلی سوپر درباره‌ی تکامل شغلی از دهه‌ی ۱۹۳۰ آغاز شد و او کتاب خود با نام «The Psychology of Careers» را در سال ۱۹۵۷ تألیف کرد. او نظریه‌های سال ۱۹۸۰ را به واسطه‌ی این حقیقت اصلاح کرد که مردم دیگر برای تکامل شغلی، مسیر مستقیمی طی نمی‌کنند.

دونالد سوپر این نظریه را «رنگین‌کمان کار و زندگی» نامید. نظریه‌ی ارائه‌‌شده در این مقاله از اثر خود دونالد سوپر اقتباس شده تا به الگوهای مدرن زندگی و کار بیشتر پرداخته شود.

در این مقاله نگاهی می‌اندازیم به چگونگی استفاده از مدل رنگین‌کمان و یافتن تعادل کار و زندگی به‌گونه‌ای که مناسب شرایط خودمان است.


درک مدل

رنگین‌کمان کار و زندگی (شکل ۱ را در پایین نگاه کنید) راهی است برای اندیشیدن به نقش‌های مختلفی که در دوران‌های مختلف از زندگی‌ بازی می‌کنیم.

هر یک از «نقش‌های زندگی» در نمودار با باریکه‌های رنگی رنگین‌کمان نشان داده شده‌اند. سِن نیز به صورت اعدادی در پیرامون رنگین‌کمان نشان داده شده است. زمانی را هم که ما معمولا صرف هر یک از نقش‌های زندگی می‌کنیم، به وسیله‌ی نقطه‌هایی با اندازه‌های مختلف روی باریکه‌های رنگی رنگین‌کمان، مشخص شده‌اند.
شکل ۱: رنگین‌کمان زندگی و کار

توجه داشته باشید که الگوی بالا «معمولا» با شیوه‌ی دلخواه زندگی اغلب مردم، منطبق است و ممکن است برای شما و شرایطی که در آن هستید، مناسب نباشد.2

بگذارید پیش از پرداختن به نحوه ی ساختن رنگین کمان کار و زندگی خودتان، نقش های زندگی را از دیدگاه دونالد سوپر تعریف کنیم:


هشت نقش زندگی


فرزند
این نقش، زمان و انرژی صرف شده ی شما با والدین تان است. این نقش با تولدتان آغاز می شود و تا زمان درگذشت والدین ادامه می یابد؛ یعنی زمانی که شما به طور حدودی در دهه ی ۵۰ یا ۶۰ سالگی خود قرار دارید. شما در اوایل زندگی تان، زمان زیادی را صرف این نقش می کنید، اما با گذشت زمان این نقش کمرنگ می شود تا اینکه والدین شما سالخورده می شوند. در این برهه، زمان و توجه بیشتری را صرف مراقبت از والدین سالخورده ی خود می کنید.

دانش آموز
آغاز سن دانش آموزی می تواند از سه یا چهار سالگی باشد که البته بسته به فرهنگ های مختلف، ممکن است این عدد تغییر کند. معمولا نقش دانش آموزی حداقل تا ۱۶ سالگی ادامه می یابد. اگرچه هم اکنون در بسیاری از کشورها، پایان سن دانش آموزی به اوایل دهه ی ۲۰ سالگی هم می رسد. گذشته از این، مردم به تحصیلات دانشگاهی و شرکت در دوره های آموزشی مهارت های حرفه ای علاقه ی روزافزون دارند.

فراغ بال
معادل انگلیسی این واژه (Leisurite) را دونالد سوپر خلق کرد تا زمانی را توصیف کند که مردم صرف دنبال کردن فعالیت های اوقات فراغت می کنند. بسیاری از مردم تمایل دارند به عنوان کودک یا نوجوان، همین طور به عنوان بزرگسال بازنشسته، زمان بیشتری را صرف این گونه فعالیت ها کنند.

شهروند
این نقش گویای زمان و انرژی ای است که شما صرف کار کردن برای جامعه به صورت کارهای داوطلبانه ی فاقد دستمزد می کنید. مردم اغلب با بزرگ شدن بچه ها و وقتِ آزادی که پیدا می کنند، در نقش شهروندی مشارکت می کنند.

کارگر/کارمند
این نقش مختصِّ زمانی است که شما در کار خود که در قبال آن دستمزد دریافت می کنید، صرف می کنید.

والدین
این نقش توصیف زمانی است که برای مراقبت و بزرگ کردن بچه ها صرف می کنید. نقش والدین معمولا تا رسیدن بچه ها به اواسط نوجوانی برجسته و مهم است، اما با وجود فرزندانی که حین گذراندن تحصیلات دانشگاهی در خانه می مانند یا دیر مستقل می شوند و ازدواج می کنند، این نقش می تواند سال های زیادی به طول بینجامد.

همسر
این نقش نشان دهنده ی زمان و انرژی ای است که صرف یک رابطه ی متعهدانه می کنید. این نقش همچنین شامل فعالیت هایی می شود که زندگی زناشویی را مستحکم نگه می دارند.

سرپرست خانه
افراد در این نقش، برای تعمیر و نگهداری از خانه هایشان وقت و انرژی صرف می کنند؛ برای کارهایی از قبیل: آشپزی، نظافت، تعمیرات و خرید. این نقش معمولا به محض ترک خانه ی پدری آغاز می شود. (توجه داشته باشید که در این نقش تبعیض جنسیتی موجود نیست.)3


مراحل زندگی از دیدگاه دونالد سوپر

وقتی دونالد سوپر مدل خودش را معرفی کرد، مراحل زندگی مردم شامل پنج مرحله می‌شد که به‌روشنی تعریف شده بودند. امروزه، مشاغل افراد جلوی پیروی از الگوهای قابل‌پیش‌بینی را می‌گیرد، بنابراین اگر تمایل دارید از ایده‌ی مراحل زندگی استفاده کنید (که ممکن است مناسب یا نامناسب باشد)، توصیه‌ی ما به شما این است که این مراحل را با الگوی زندگی‌ خودتان تطبیق بدهید.


رشد (۱۴ سالگی و کمتر)

این مرحله‌ی زندگی بر رشد فیزیکی تمرکز دارد و زمانی است که ایده‌ها درباره‌ی رشد فردی‌ در ذهن شکل می‌گیرد. افراد در این دوران، شروع به کشف استعداد، علایق و توانایی‌هایشان می‌کنند.


اکتشاف (معمولا بین ۱۴ تا ۲۵ سالگی)

این مرحله زمانی است که افراد شروع به یادگیری انواع مختلف کارهای موجود و راه‌های رسیدن به موفقیت در مشاغل مختلف می‌کنند. در طول دوره‌ی اکتشاف، هر چه بیشتر بیاموزید، بیشتر به اندکی از انتخاب‌هایتان متعهد می‌شوید و در مورد مشاغلی که دوست دارید آن‌ها را دنبال کنید، زمینه را محدودتر می‌کنید. نزدیک به اواخر دوره‌ی اکتشاف، شما (به‌طور ایده‌آل) گزینه‌های کاری‌ را بر حسب مهارت‌ها، استعدادها و علایق‌تان، همین‌طور انتظارات‌تان از یک شغل (حقوق، ساعات کاری، مزایا، فرصت‌های پیشرفت) بررسی کرده‌اید.
 
با این توضیحات، این‌طور به نظر می‌رسد که این دوره‌ مانند فرایندی حساب‌شده است، اما در واقعیت این‌طور نیست. به عبارت دیگر، اغلب تصمیمات کاری ما در واقعیت، عجیب و غیرعادی هستند. وقتی نخستین تجربه‌‌تان را در این مرحله پشت سر می‌گذارید که معمولا بین ۱۴ تا ۲۵ سالگی‌تان است، به احتمال بسیار زیاد حداقل یک بار دیگر در طول زندگی‌تان، هنگام فکر کردن به انتخاب‌هایتان، به این مرحله بازمی‌گردید؛ اما این بار به یک شیوه‌ی منطقی‌ و حساب‌شده‌تر.)


تثبیت (معمولا بین ۲۶ تا ۴۵ سالگی)

این مرحله از زندگی زمانی آغاز می‌شود که فرد در حرفه‌ی انتخابی‌اش مشغول به کار شده و به عضو کارآمدی برای جامعه تبدیل شده است. شاخصه‌های این دوره شامل افزایش مسئولیت پذیری و رضایت شغلی می‌شود.


نگهداری (معمولا بین ۴۶ تا ۶۵ سالگی)

افراد در این مرحله، شغل فعلی‌شان را حفظ می‌کنند و در فعالیت‌هایی مشارکت می‌کنند که سبب رشد و پیشرفت شغلی‌شان شود و آنها را به‌روز نگه دارد.


مشارکت نکردن (۶۵ سالگی به بالا)

این دوره‌ای است که فرد انتخاب می‌کند، از شغل خود کناره بگیرد و در نهایت بازنشسته شود. در طول این مرحله، تمرکز از «کارِ با دستمزد» برداشته می‌شود و به سمت نقش‌هایی مانند فراغ بال، سرپرست خانه و شهروند منتقل می‌شود.


نکته

دوباره تأکید می‌کنیم زمانی که دونالد، سوپر مدل خودش را توسعه داد، این مدل، الگوی کلی زندگی در کشورهای صنعتی‌شده بود؛ به‌ویژه که اواسط زندگی مختص فعالیت‌های شدید و اغلب متضادِ مربوط به کار سخت و سرپرستی فرزندان است و زمان نسبتا اندکی به فراغ بال بودن اختصاص داده می‌شود.
 
شما با دوراندیشی و مدیریت زمان می‌توانید میان این نقش‌ها تعادل برقرار کنید و به رضایت برسید.4


یافتن تعادل کار و زندگی با استفاده از مدل

رنگین‌کمان کار و زندگی روشی است که به کمک آن، از همین حالا درباره‌ی تعادل کار و زندگی‌تان و چگونگی تطبیق آن با نیازهای خودتان فکر کنید. افزون بر این، به شما کمک می‌کند برای چگونگی تغییر تعادل کار و زندگی خود در پنج سال آینده برنامه ریزی کنید.

ما این کار را با سه نمودار دایره‌ای انجام می‌دهیم‌. در نمودار اول، شما به تعادل کنونی کار و زندگی‌تان نگاه می‌کنید. در نمودار دوم، به تعادل دلخواه و ایده‌آل‌تان نگاه می‌کنید و سرانجام در نمودار سوم، به تعادل ‌ایده‌آ‌ل‌تان در ۵ سال آینده فکر می‌کنید.

پس از شناسایی عدم‌تعادل بین نمودار دایره‌ای کنونی و نمودارهای دایره‌ای دلخواه‌تان، به چگونگی پرداختن به این عدم‌تعادل‌ها و تعیین اهداف می‌پردازیم. اهدافی که به شما در رسیدن به موقعیت مطلوب‌تان کمک خواهند کرد.


مرحله‌ی ۱: کامل کردن نمودار دایره‌ای تعادلِ کار و زندگی کنونی

با استفاده از نمودار دایره‌ای خالی، زیر مقدار زمانی را که صرف هر یک از هشت نقش مختلف زندگی می‌کنید، مشخص کنید.

شکل ۲: نمونه‌ی یک نمودار دایره‌ای تعادل کار و زندگی کنونی


هنگام ترسیم این نمودار، سعی کنید بی‌طرف باشید. در این مرحله، قضاوت افراد می‌تواند به‌راحتی تحت تأثیر احساسات قرار بگیرد و باعث شود فرد تصور کند که به طور روتین زمان بیشتری را صرف نقش‌هایی می‌کند که دوست ندارد.


مرحله‌ی ۲: کامل کردن نمودار دایره‌ای تعادل کار و زندگی ایده‌ال

با استفاده از نمودار رنگین‌کمان کار و زندگی در شکل ۱ به عنوان نقطه‌ی شروع، به ارزش‌هایتان و مواردی فکر کنید که در زندگی‌تان اهمیت دارند؛ همین‌طور به رضایت‌ها و نارضایتی‌های کنونی خود هنگام کامل کردن این نمودار ایده‌آل، بیندیشید. به عنوان مثال، افرادی که برای پیشرفت‌ حرفه‌ای ارزش شدیدی قائل هستند، ممکن است زمان بیشتری را صرف نقشِ کار کنند و در عوض، افرادی هم هستند که برای نقش همسر و تربیت فرزندان ارزش بیشتری قائل می‌شوند.

روی نمودار دایره‌ای دوم که خالی است، مقدار زمانی را که هم‌اکنون به هر یک از نقش‌هایتان اختصاص می‌دهید، بنویسید.

شکل ۳: نمونه‌ی یک نمودار دایره‌ای تعادل کار و زندگی ایده‌آل


مرحله‌ی ۳: کامل کردن نمودار دایره‌ای تعادل کار و زندگی ۵ ساله

دوباره به رنگین‌کمان کار و زندگی نگاه کنید و به تغییراتی فکر کنید که به طور منطقی، انتظار وقوع آنها را در الگوی زندگی‌تان دارید. سپس، به این فکر کنید که دوست دارید زندگی شما در ۵ سال آینده، چگونه باشد.

روی نمودار دایره‌ای سوم که خالی است، مقدار زمانی را بنویسید که به هر یک از این نقش‌ها در پنج سال آینده اختصاص خواهید داد.


مرحله‌ی ۴: نگاه کردن به موارد اختلاف و شناسایی موانع و چالش‌ها

نمودارهای ایده‌آل‌تان را از مراحل ۲ و ۳ با نمودار وضعیت کنونی‌تان از مرحله‌ی ۱ مقایسه کنید.

موارد اختلاف را شناسایی و دلایل آن‌ها را فهرست کنید. آیا شما خودتان اجازه داده‌اید که وقایع زندگی، شما را در این وضعیت قرار دهند یا اینکه عواملی واقعی وجود دارند که نمی‌گذارند شما به تعادل زندگی و کار ایده‌آل‌تان برسید؟ اگر چنین است، آن عوامل را شناسایی کنید.


مرحله‌ی ۵: تعیین هدف برای مواجهه با چالش‌های مرحله‌ی ۴

اینجا جایی است که برای رسیدن به تعادل ایده‌آل‌ در کار و زندگی، استراتژی‌های خاصی را مشخص می‌کنید.

به موارد اختلاف و موانعی که در مرحله‌ی ۴ شناسایی کردید، نگاهی بیندازید و اهداف مناسبی تعیین کنید تا خودتان را از وضعیت موجود به وضعیت ایده‌آل برسانید. فقط آگاه باشید که اگر می‌خواهید در تعادل زندگی و کارتان، تغییر اساسی ایجاد کنید، باید به این تغییر با دقت فکر کنید؛ از جمله درک و تطبیق خودتان با بِده‌بِستان‌هایی که در نتیجه‌ی تغییر با آن‌ها مواجه می‌شوید.

این مثال ساده را در نظر بگیرید. اگر شما یک مدیر سخت‌کوش باشید و همسر شما نخستین فرزندتان را باردار باشد، این بهترین زمان برای توسعه‌ی مدیریت زمان و مهارت‌های تفویض اختیار است! جزئی‌تر که بنگریم، اگر هدف برتر شما این است که پدر خوبی باشید، پس احتمالا نیاز پیدا می‌کنید که از حجم کارتان کم کنید و این مبادله را بپذیرید که در پنج سال آینده به اندازه‌ی همتای کنونی خود که انرژی‌اش بر کار متمرکز است، کسب درآمد نخواهید کرد.2


پی نوشت:
1.www.tejaratnews.com
2.www.chetor.com
3.ravanpezshk.akairan.com
4.www.tavanafarin.ir